کد مطلب:90460 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:123

سیر و سلوک عارفان به حق











الهی هب لی، كمال الانقطاع الیك و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیك، حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور، فتصل الی معدن العظمه و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسك.»

پروردگارا! مرا انقطاع كامل به سوی خود عطا فرما و دیده های دل ما را به نوری كه به آن نور، تو را مشاهده كند روشن فرما، تا آنكه دیده ی بصیرت ما حجابهای نور را، یكی پس از دیگری، پشت سر بگذارد و به نور عظمتت واصل گردد و جانهای ما به عز قدست بپیوندد.

آری تفكر و تعمق در مضامین عالیه ی دعاها و نیایشهای ائمه طاهرین علیهم السلام در روند شناخت حق، آدمی را به چشمه ی جوشان عزت (در بندگی خدای جهان آفرین) رهنمون می گردد و با وصول به آن جز لذت مناجات با خدا، لذتی برایش مفهوم نخواهد داشت چرا كه می داند، پایه ی افتخار انسان، در عزت بندگی خدا و كمال روح، زبان نیایش و مناجات با پروردگار است و ناگفته پیداست كه هر زبان شانیت و گنجایش این حقایق (جز زبان عصمت) نخواهد داشت، این زبان امام است كه اراده ی الهی به گویایی آن (نسبت اسرار نهفته) تعلق یافته، تا دلهای عابدان و عاشقان را به فیض بی منتهای او، دلیل و راهنما باشد و از آن پس، پیوند عبودیت و بندگی خدا را كه به عزت ربوبی، در وجه الله (مومن) دیده می شود، استحكام می بخشد.

[صفحه 520]

كوتاه سخن آنكه پیوند واقعی به مقام عز ربوبی (عز قدسك) تنها در جمال اولیاء الله و رهروان مكتب آنها (مكتب اهل البیت) دیده می شود و بس.

با توجه به گفتار شارحان، در توضیح «اتعب لاخرته» و اتفاق آنان بر این معنا كه پرواپیشگان به خود مشغول اند و مردم در كنار آنها در امن و امان اند و اختلاف نظر آنها، در مورد اتعاب نفس، چنین به نظر می رسد كه این جمله در ارتباط با جمله ی پیش «نفسه منه فی عناء» كه به جنبه ی یلی النفسی و تخلیه از رذائل نظر داشت، گویای ارتقاء به ملكوت نفس و مرحله ی فناء فی الله می باشد.


صفحه 520.